سخن بزرگان مدیریت یخش دوم
مدیریت برقلبها:
واداشتن انسانها به درست کار کردن اندیشه بسیار مهمی در مدیریت است.
تنها تشویقهای بجا مؤثر هستند اگر همواره بگوییم از همه کارهایتان سپاسگزارم، موضوع بیمعنی میشود.
یک نفری که کارکرد ناچیز و نفردیگری که کارکرد برجسته دارد، بگوییم کارتان خوب است. نزد اولین فرد خندهدار و دومی از انگیزه میافتد.
P آنان که از خود احساس خوبی دارند نتیجه خوبی هم ببار میآورند.
P فعالیتهایی برای انسان انگیزه آفرین است که بازخوردی از نتیجههای دلخواه به وی برساند.
P همواره میتوان درباره خود دو احساس را برگزید، خوشبختی و شوربختی چرا کسی باید دومی را انتخاب کند؟
P کارهای بیارزش را خوب انجام دادن چه سود؟!
P آنگاه که از یادگیری بازماندید به رشدخود پایان دادهاید. سه چیز را گریز نیست، مرگ، مالیات و دگرگونی.
P به جای سختکوشی، هوشمندانهتر کار کنید.
P برخی نوشتهاند و جلوی چشمانشان است که « فقط ننشین، برو کاری انجام بده! »ولی من میگویم، تنها به هر کاری که پیش آمد مپرداز، کمی بنشین!
P سخت آغاز کردن و سپس نرم شدن، آسانتر از نرم آغاز کردن و پس از آن به سختی گراییدن میباشد. رها کردن آسانتر ازسخت گرفتن است.
P مدیران باید بدانند که کار خوب حالت سفر را دارد نه مقصد.
P مدیر بهتر است مورد احترام باشد تا همه پسند.
P فروتنان خود کمبین نیستند، تنها کم به خود میاندیشند.
P کارکنان را دست بالا بگیرید تا آنان هم خود را شایستهتر بدانند.
P زندانی کردن اندیشههای خوب درذهن همتای گوشهنشینی است
P نمیتوان خلاف وجدان کار کردن و احساس بدنداشت.
P بزرگ بیندیشید! بزرگ عمل کنید! بزرگ باشید!
P زندگی از آن شماست خودتان باید طرح آن را بریزید، همانگونه که میخواهید!
P همینکه راه افتادید به یاد داشته باشید که همه سفرها با یک گام کوچک آغاز میشوند و گام به گام ادامه مییابند. از سفر لذت ببرید! نخستین گام در رسیدن به مقصد دانستن راه است.
P گفتارتان را کردار کیند.
P رهبری فرمان بر مردم نیست، کار با مردم است.
P نو امروزی، کهنه فرداست.
P در جوانی سلامتی را در ثروت اندوزی فدا میکنیم و در پیری ثروت را در کسب دوباره سلامتی.
P انسانها خود خوبند، رفتارشان است که گاهی دردسر آفرین میشود.