سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۲۷ ب.ظ
ماهیگیر و تابه 2
دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمیدانست. هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ میگرفت، آن را در ظرف یخی که در کنار دستش بود میانداخت تا ماهی ها تازه بمانند، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد.
ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود.
لذا پس از مدتی از او پرسید : چرا ماهیهای به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟
مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است!
نتیجه گیری:
گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس های بزرگ، شغلهای بزرگ، رویاهای بزرگ و فرصتهای بزرگی که خداوند به ما ارزانی میدارد را قبول نمی کنی
ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود.
لذا پس از مدتی از او پرسید : چرا ماهیهای به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟
مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است!
نتیجه گیری:
گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس های بزرگ، شغلهای بزرگ، رویاهای بزرگ و فرصتهای بزرگی که خداوند به ما ارزانی میدارد را قبول نمی کنی
۹۱/۰۲/۰۵
گذشته ازشوخی مطالبتون قشنگ وبا مفهومه حتما ادامه بدین.