يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ
شناخت زیر دستان
اگر بتوانید به کارمندانتان کمک کنید تابه اهدافشان دست یابند،بهره ورى آنها افزایش مىیابد و مهمتر از همه این که احساس مىکنند در حال پیشرفت به سوى اهدافشان هستند. برخى معتقدند براى سازمانها خوب نیست که کارمندانشان شاد و خوشحال باشند زیرا شادى و خوشحالى به معناى رضایت است و کارمند راضى، از کار خود خشنود است و به عبارت دیگر به آنچه انجام مىدهد قانع است و کارمندى که قانع باشد بعید است که به دنبال بهتر شدن کار باشد، و بدین ترتیب بهره ورى او افزایش نمىیابد. بنابراین هدف شما، در گفت و گوهاى اولیه، باید این باشد که به زیردستانتان بفهمانید آنها براى شما اهمیت دارند و شما در پى کمک به آنها، براى دستیابى به اهدافشان، هستید بگذارید بدانند که شما میخواهید به آنها کمک کنید تا مشکلات کارشان مرتفع شود. دفتر خود را به محلى مبدل کنید که زیردستان بتوانند، براحتى و بدون ترس و واهمه با شما ارتباط برقرار سازند. بگذارید احساس کنند که حتى بحث و صحبت با شما در مورد مشکلات جزیى و کم اهمیت نیز، کاملاًطبیعى و عادى است. شما میتوانید، با صحبت در مورد مشکلات و مسایل کوچک، از مشکلات بزرگتر آتى جلوگیرى کنید. بدین ترتیب در چند ماه اول کارکتان، بعنوان مدیر، خواهید فهمید که توانایىهاى فنى و تخصصتان به اندازهى روابط انسانى شما و زیردستانتان اهمیت ندارد.اکثر مشکلات شما حول محور مسایل انسانى (و نه مسایل تخصصى کار) مىگردد. اگر مسوولیتهاى شما از نظر فنى پیچیده نباشد، پى خواهید برد که، چنانچه داراى مهارتهاى برجسته یى در روابط انسانى باشید،مىتوانید کمبودهاى ناچیز تخصصى خود را نادیده بگیرید و فراموش کنید. برعکس، اگر از نظر تخصصى و فنى حتى لایقترین مدیر سازمان خود هم باشید، بدون برخوردارى از مهارتهاى روابط انسانى، دچار مشکل بزرگى خواهید شد. دوستان قبلى در واحد یکى از مشکلاتى که معمولاً مدیران تازه کار با آن مواجه هستند، مساله نوع برخورد و رفتار با دوستان چند روز پیش است که اکنون به عنوان زیردستان وى محسوب مىشوند. این مساله، وضعیت دشوارى را ایجاد مىکند که مطمئنا هیچ پاسخ و راه حل کاملى براى آن وجود ندارد. کاملاً واضح است که نباید صرفاً به دلیل ارتقابه سمت مدیریتى، دوستىها را کنار بگذارید. اما حتماً نمىخواهید که دوستىها به عملکرد شما یا حتى عملکرد دوستانتان آسیب وارد آورد. مطمئنانمىتوانید اجازه دهید که دوستىهاى صمیمانهى قبلى با روش کارتان تداخل کند. زیردستى که واقعا یک دوست حقیقى باشد، کاملاًدرک مىکند که شما بر سر دو راهى قرار دارید. دقیقا همین دو راهىها است که باعث مىشود تا مدیران ارشد معتقد شوند که مدیران را باید از بیرون سازمان یا واحدهاى دیگر دعوت و منصوب کرد. زیرا دراین صورت این احتمال که مدیران جدید، با زیردستان خود، آشنایى نزدیک داشته، یا حتى با آنها دوستان صمیمى باشند، به حداقل مىرسد. بنابراین باید اطمینان حاصل کنید با همکارانى که قبل از مدیریت شما دوستان صمیمى و نزدیکتان بودهاند، درست مانند سایرین رفتار مىکنید.به خاطر بسپارید که هرگز هم نباید با آنها، صرفاً به این دلیل که میخواهید به دیگران عدم تعصب خود را نشان دهید، رفتار و برخورد بدترى داشته باشید. اگر معمولاً با افراد خاصى مثلا به رستوران مىرفتید و غذا مىخوردید، اکنون باید سیاست چرخشى در پیش گیرید تا در یک دوره ى کوتاه مدت، بتوانید با همه کارکنان واحد خود یعنى زیردستانتان غذا بخورید. این نکته بسیار مهم است که با تک تک زیردستان خود بطور یکسان و عادلانه رفتار کنید. با دوستانتان نیز درست مانند سایرین رفتار کنید. اگر کار خود را، بعنوان مدیر بطور صحیح انجام دهید، همه کارکنان واحدتان شما را دوست خود محسوب خواهند کرد.
۹۱/۰۲/۱۷