سه شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۴۰ ق.ظ
موضوع انشا: کارمند را تعریف کنید(طنز)
کارمند موجودی است گوش به زنگ که مدام مال دیگران را می شمارد.
· دایم به فکر کار دوم است.
· از غذا همیشه ناراضی است.
· جملاتش
شرطی بوده و معمولا با " اگر من اینطور بودم، اگر اینجوری بود، اگر مجرد
بودم و اگر ...." شروع می گردد ولی به هیچ چیز مثبت قابل لمسی ختم نمی شود.
· همیشه دوستانی دارد که موفق و پولدار شده اند.
· حسرت گذشته را می خورد که چرا زمین و ملک و طلا نخریده (بعد از هر افزایش ناگهانی یادش می افتد).
· ناراحتی کم پولی و زندگی سخت خود را با دیدن در باز دستشویی به سرعت فراموش می کند و خیلی خوشحال می شود.
· همیشه دیر می رسد (به هر چیزی که فکر کنی).
· بازنده هر معامله خارج از محل کار خود است (هارت و هورتش مال همکارانش است).
· برای سلامتیش خیلی احتیاط می کند اما همیشه شکم دارد، کمر درد دارد و کچل می شود.
· اگر دست به کار بزرگی بزند مثلا یک ماشین با کلاس بگیرد تا مدت ها هر ماه کم می آورد. هنوز کلاس زبان می رود.
· هی می خواهد از مملکتش برود ولی هی شرایط سخت تر می شود.
·
معلوم نیست در زندگی در چه چیزی استعداد دارد و یا علاقه مند چیست (بسته
به شرایط و جو حاکم، علایق و استعدادش در حال تغییر است).
· با
دیدن یک ساختمان شیک همیشه به این موضوع فکر می کند که اگر این ساختمان
مال خودش بود دیگر هیچوقت کار نمی کرد ( و خیلی سریع تعداد واحدها در هر
طبقه ضربدر تعداد طبقات ضربدر حدود مبلغ اجاره هر واحد).
· هر
زمانی که به کارمند مراجعه کنی می خواهد تا آخر سال (همان سالی که به او
مراجعه کردی) از شرکت برود و تو و همه آدم های ذلیل را به حال خودش بسپارد.
تو هم مدت ها احساس پوچی و ذلالت میکنی!!!!!!!
· تمام هم و غمش اینست که چرا از توانایی ها و استعدادش استفاده نمی شود.
· فکر می کند با هر چای سبز کیسه ای که می خورد چه خدمتی به سلامتی بدنش می کند!!!.
۹۱/۰۹/۰۷