خیمه گاه عاشقان حضرت ماه

خیمه گاه عاشقان حضرت ماه

ما خیمه نشینان غم فاطمه ایم

خیمه گاه عاشقان حضرت ماه

ما خیمه نشینان غم فاطمه ایم

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۲۱ ق.ظ

وقتی خدا

وقتی خدا از پشت دست هایش را روی چشمانم گذاشت از لابه لای انگشتانش آنقدر محو دنیا شدم که فرآموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۲۱
فطرس صبا
يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۰۹ ق.ظ

خدا و کودک

خدا و کودک کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید:«می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟» خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.»اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.» خداوند لبخند زد «فرشته تو برایت آواز می‌خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.» کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟» خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو ، زیباترین و شیرین ‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.» کودک با ناراحتی گفت: «وقتی می‌خواهم با شما صحبت کنم ، چه کنم؟» خدا برای این سؤال هم پاسخی داشت: «فرشته‌ات، دستهایت را درکنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می‌دهد که چگونه دعاکنی.» کودک سرش را برگرداند و پرسید: «شنیده‌ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می‌کنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟» - «فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.» کودک با نگرانی ادامه داد: «اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی‌توانم شما راببینم، ناراحت خواهم بود.» خدواند لبخند زد و گفت:‌ «فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهدکرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود.» در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سؤال دیگر از خداوند پرسید: «خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگویید.» خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: «نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد. به راحتی او را مادر صدا کنی .»
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۰۹
فطرس صبا
يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۴۳ ق.ظ

راز موفقیت

یکی از کشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقه‌ها، جایزه بهترین غله را به ‌دست می‌آورد و به ‌عنوان کشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همکارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب کارهایش بودند. پس از مدتی جستجو، سرانجام با نکته‌ عجیب و جالبی روبرو شدند.

این کشاورز پس از هر نوبت کِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش می‌داد و آنان را از این نظر تأمین می‌کرد.

بنابراین، همسایگان او می‌بایست برنده‌ مسابقه‌ها می‌شدند نه خود او!

کنجکاویشان بیش‌تر شد و کوشش علاقه‌مندان به کشف این موضوع که با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید. سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.

کشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همکارانش گفت: «چون جریان باد، ذرات بارورکننده غلات را از یک مزرعه به مزرعه‌ دیگر می‌برد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان می‌دادم تا باد، ذرات بارورکننده نامرغوب را از مزرعه‌های آنان به زمین من نیاورد و کیفیت محصول‌های مرا خراب نکند

همین تشخیص درست و صحیح کشاورز، توفیق کامیابی در مسابقه‌های بهترین غله را برایش به ارمغان می‌آورد.

 

گاهی اوقات لازم است با کمک به رقبا و ارتقاء کیفیت و سطح آنها، کاری کنیم که از تأثیرات منفی آنها در امان باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۴۳
فطرس صبا
جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۵۴ ب.ظ

سخنانی زیبا از انیشتین

هر احمقی می تواند چیزها را بزرگتر، پیچیده تر و خشن تر کند؛ برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ و مقدار زیادی جرات نیاز است.


فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد.


عاشق سفر هستم ولی از رسیدن متنفرم.


من هوش ِ خاصی ندارم، فقط شدیدا کنجکاوم.


سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید.


دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطر کسانی که شرارتها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند.


یکی از قویترین عللی که منجر به ورود آدمی به عرصهء علم و هنر می شود فرار از زندگی روزمره است.

مثال زدن، فقط یک راه دیگر آموزش دادن نیست؛ تنها راه آن است.

حقیقت آن چیزی است که از آزمون تجربه، سربلند بیرون آید.

زندگی مثل دوچرخه سواری است. برای حفظ تعادل باید حرکت کنید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۱:۵۴
فطرس صبا
جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۰۶ ب.ظ

تبریک روز مادر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۰۶
فطرس صبا
پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۳:۳۳ ب.ظ

روز مادر

تقدیم به تمام مادران ایران زمین

به گل های یاس که نگاه می‌کنیم انگاری دارن فکر می کنن

یه تفکر سپید

یه سکوت پربار دارن

خیلی نازک هستن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۳
فطرس صبا
چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۲:۰۱ ب.ظ

وسعت دریا

کودکی که لنگه کفشش را دریا از او گرفته بودروی ساحل نوشت : دریا دزد کفشهای من

مردی که ازدریاماهی گرفته بود ،روی ماسه ها نوشت : دریا سخاوتمندترین سفره هستی

موج آمد و جملات را با خود شست  .....


تنها برای من این پیام را گذاشت که :

برداشتهای دیگران در مورد خودت را، در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی...
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۰۱
فطرس صبا

توجه به نیاز زیردستان


 

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: علی(علیه السلام) به بازار پارچه فروشان رفت و به فروشنده ای فرمود: دو جامه به من بفروش. آن مرد گفت: ای امیرمؤمنان(علیهم السلام)! آن چه مطلوب شما است، نزد من است. چون پارچه فروش، امام را شناخت، امام [از او خرید نکرد و] گذشت و نزدیک جوانی ایستاد و دو جامه خرید؛ یکی را به سه درهم و دیگری را به دو درهم. آن گاه به قنبر فرمود: ای قنبر! تو این جامه را که به سه درهم خریدم بردار. قنبر گفت: شما به آن سزاوارترید؛ منبر می روید و برای مردم، سخنرانی می کنید. علی(علیه السلام) فرمود: تو جوانی و خواسته های جوانی داری و من از پروردگارم خجالت می کشم که خود را بر تو، مقدم بدارم.(24)
علی(علیه السلام) نیاز قنبر را می دانست و از طرفی هم می دانست که او توان خرید پیراهن را ندارد؛ از این رو، نیاز او را به بهترین شکل برطرف کرد. این رفتار امام علی(علیه السلام) با صحابه جوان خود، الگوی خوبی برای کسانی است که خادم و زیردست دارند و باید نیازهای زیردستان را بشناسند و برای رفع آنها تلاش نمایند. امام علی(علیه السلام) نیاز قنبر را شناخت و پیراهن گرانبها را که شایسته خودش بود، به وی بخشید و او را بر خود مقدم داشت. این کار امام علی(علیه السلام) درسی است برای همه مسلمانان که به شخصیت زیردستان احترام بگذارند، نسبت به آنان مهربان باشند و این مهربانی را در عمل نشان دهند.
امام سجاد(علیه السلام) خدمتکاران خود را جمع می کرد و به آنها می گفت: هر که خواسته ای دارد، بگوید تا به خواسته او عمل کنم. وی هر ماه خدمتکاران را دعوت می کرد و به آنان می فرمود: هر که علاقه به ازدواج دارد، زمینه ی ازدواجش را فراهم می کنم یا می خواهد فروخته شود، می فروشم و یا خواهان آزادی است، آزادش می کنم. اگر غلامان و کنیزان جواب منفی می دادند، حضرت سه بار می فرمود: خدایا شاهد باش. اگر همه ساکت بودند، به همسرانش می فرمود: از آنها بپرسید که چه می خواهند و به خواسته شان عمل کنید.(25
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۲۸
فطرس صبا
سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۳۳ ب.ظ

عکس: به تصویر کشیدن تمثال حضرت مریم

عکس: به تصویر کشیدن تمثال حضرت مریم در مقابل سفارت دانمارک

hazratemaryam.jpg

حسین نوری، جانباز دوران انقلاب، در مقابل سفارت دانمارک در تهران، مشغول تکمیل نقاشی خود از حضرت مریم (ع) است ...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۳۳
فطرس صبا
سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۲۵ ب.ظ

هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناکند

از نظر گاندی هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:


1-
ثروت ، بدون زحمت

2- لذت، بدون وجدان

3- دانش، بدون شخصیت

4- تجارت، بدون اخلاق

5- علم، بدون انسانیت

6- عبادت، بدون ایثار

7- سیاست، بدون شرافت

این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد. اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه های خشونت شناسایی کرد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.

خشونتی که آن را "خشونت پنهان" می نامند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۲۵
فطرس صبا