بایگانی ارديبهشت ۱۳۹۱ :: خیمه گاه عاشقان حضرت ماه

خیمه گاه عاشقان حضرت ماه

ما خیمه نشینان غم فاطمه ایم

خیمه گاه عاشقان حضرت ماه

ما خیمه نشینان غم فاطمه ایم

۵۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

همکاری با زیردستان


 

درباره ی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که آن حضرت، کفش خود را پینه می زد، لباسش را می دوخت، در خانه را باز می کرد، شیر گوسفندان را می دوشید، شتر را می بست و می دوشید و هرگاه خدمتکارش از کار خسته می شد، به کمکش می شتافت و اگر خدمتکارش گندم و جو آسیاب می کرد، با او همکاری می نمود.(22)
در سیره فاطمه زهرا(علیهاالسلام) نقل شده است که آن حضرت، کار خانه را با فضه تقسیم کرده بود. سلمان می گوید: به خانه فاطمه(علیهاالسلام) رفتم. نشسته بود و با آسیابی که در مقابلش نهاده بود، جو آرد می کرد، در حالی که دسته آسیاب خونی شده بود. حسین(علیه السلام) هم در گوشه خانه از گرسنگی گریه می کرد. گفتم: ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه وآله)! کف دست هایت زخم شده است. چرا این کارها را به فضه واگذار نمی کنی؟ فرمود: «اوصانی رسول الله(صلی الله علیه وآله) ان تکون الخدمه لها یوما فکان امس یوم خدمتها؛(23) رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به من سفارش کرده که یک روز فضه کار کند (و روز دیگر من)، دیروز نوبت فضه بود».
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۲۷
فطرس صبا
يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ

شناخت زیر دستان

اگر بتوانید به کارمندانتان کمک کنید تابه اهدافشان دست یابند،بهره ورى آنها افزایش مى‏یابد و مهمتر از همه این که احساس مى‏کنند در حال پیشرفت به سوى اهدافشان هستند. برخى معتقدند براى سازمانها خوب نیست که کارمندانشان شاد و خوشحال باشند زیرا شادى و خوشحالى به معناى رضایت است و کارمند راضى، از کار خود خشنود است و به عبارت دیگر به آنچه انجام مى‏دهد قانع است و کارمندى که قانع باشد بعید است که به دنبال بهتر شدن کار باشد، و بدین ترتیب بهره ورى او افزایش نمى‏یابد. بنابراین هدف شما، در گفت و گوهاى اولیه، باید این باشد که به زیردستانتان بفهمانید آنها براى شما اهمیت دارند و شما در پى کمک به آنها، براى دستیابى به اهدافشان، هستید بگذارید بدانند که شما میخواهید به آنها کمک کنید تا مشکلات کارشان مرتفع شود. دفتر خود را به محلى مبدل کنید که زیردستان بتوانند، براحتى و بدون ترس و واهمه با شما ارتباط برقرار سازند. بگذارید احساس کنند که حتى بحث و صحبت با شما در مورد مشکلات جزیى و کم اهمیت نیز، کاملاًطبیعى و عادى است. شما میتوانید، با صحبت در مورد مشکلات و مسایل کوچک، از مشکلات بزرگتر آتى جلوگیرى کنید. بدین ترتیب در چند ماه اول کارکتان، بعنوان مدیر، خواهید فهمید که توانایى‏هاى فنى و تخصصتان به اندازه‏ى روابط انسانى شما و زیردستانتان اهمیت ندارد.اکثر مشکلات شما حول محور مسایل انسانى (و نه مسایل تخصصى کار) مى‏گردد. اگر مسوولیتهاى شما از نظر فنى پیچیده نباشد، پى خواهید برد که، چنانچه داراى مهارتهاى برجسته یى در روابط انسانى باشید،مى‏توانید کمبودهاى ناچیز تخصصى خود را نادیده بگیرید و فراموش کنید. برعکس، اگر از نظر تخصصى و فنى حتى لایق‏ترین مدیر سازمان خود هم باشید، بدون برخوردارى از مهارتهاى روابط انسانى، دچار مشکل بزرگى خواهید شد. دوستان قبلى در واحد یکى از مشکلاتى که معمولاً مدیران تازه کار با آن مواجه هستند، مساله نوع برخورد و رفتار با دوستان چند روز پیش است که اکنون به عنوان زیردستان وى محسوب مى‏شوند. این مساله، وضعیت دشوارى را ایجاد مى‏کند که مطمئنا هیچ پاسخ و راه حل کاملى براى آن وجود ندارد. کاملاً واضح است که نباید صرفاً به دلیل ارتقابه سمت مدیریتى، دوستى‏ها را کنار بگذارید. اما حتماً نمى‏خواهید که دوستى‏ها به عملکرد شما یا حتى عملکرد دوستانتان آسیب وارد آورد. مطمئنانمى‏توانید اجازه دهید که دوستى‏هاى صمیمانه‏ى قبلى با روش کارتان تداخل کند. زیردستى که واقعا یک دوست حقیقى باشد، کاملاًدرک مى‏کند که شما بر سر دو راهى قرار دارید. دقیقا همین دو راهى‏ها است که باعث مى‏شود تا مدیران ارشد معتقد شوند که مدیران را باید از بیرون سازمان یا واحدهاى دیگر دعوت و منصوب کرد. زیرا دراین صورت این احتمال که مدیران جدید، با زیردستان خود، آشنایى نزدیک داشته، یا حتى با آنها دوستان صمیمى باشند، به حداقل مى‏رسد. بنابراین باید اطمینان حاصل کنید با همکارانى که قبل از مدیریت شما دوستان صمیمى و نزدیکتان بوده‏اند، درست مانند سایرین رفتار مى‏کنید.به خاطر بسپارید که هرگز هم نباید با آنها، صرفاً به این دلیل که میخواهید به دیگران عدم تعصب خود را نشان دهید، رفتار و برخورد بدترى داشته باشید. اگر معمولاً با افراد خاصى مثلا به رستوران مى‏رفتید و غذا مى‏خوردید، اکنون باید سیاست چرخشى در پیش گیرید تا در یک دوره ى کوتاه مدت، بتوانید با همه کارکنان واحد خود یعنى زیردستانتان غذا بخورید. این نکته بسیار مهم است که با تک تک زیردستان خود بطور یکسان و عادلانه رفتار کنید. با دوستانتان نیز درست مانند سایرین رفتار کنید. اگر کار خود را، بعنوان مدیر بطور صحیح انجام دهید، همه کارکنان واحدتان شما را دوست خود محسوب خواهند کرد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۴۴
فطرس صبا
يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۷:۵۳ ق.ظ

داستانهای جدید وجالب

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :
آری من مسلمانم
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۵۳
فطرس صبا

خودداری از امر و نهی زیردستان


 

انس بن مالک می گوید: ده سال پیامبر(صلی الله علیه وآله) را خدمت کردم، هرگز اُف به من نگفت و هر کاری که انجام دادم، نگفت چرا انجام دادی و از کاری که ترک کردم، نگفت چرا ترک کردی.(20) نوح بن شعیب از دو تن از خادمان امام رضا(علیه السلام) به نام های یاسر و نادر روایت کرده است: امام رضا(علیه السلام) به خدمتکارانش توصیه کرده بود که هرگاه وارد خانه شدم و شما مشغول خوردن غذا بودید، از جا بلند نشوید. نادر می گوید: امام رضا(علیه السلام) خیلی متواضعانه با ما برخورد می کرد و لقمه به من می داد. هم چنین فرمود: «ان قمت علی رؤوسکم و انتم تاکلون فلا تقوموا حتی تفرغوا؛(21) اگر من در حال غذا خوردن نزد شما آمدم، تا غذا تمام نشده از جای خود حرکت نکنید». او می افزاید که گاهی امام صدا می زد و در پاسخ می گفتیم: ما در حال صرف غذا هستیم. حضرت می فرمود: بگذارید آنها غذایشان را تمام کنند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۲۶
فطرس صبا
شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۰۸ ق.ظ

داستان مدیریتی

در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۰۸
فطرس صبا
جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۳۹ ق.ظ

معایب کمال گرایی




برخى از مدیران از کارمندان خود انتظار کیفیت محض در کار را دارند، گر چه مى‏دانند که هرگز به آن دست نمى‏یابند، اما گمان مى‏کنند با اصرار و ابرام به آن حد کمال نزدیکتر خواهند شد. متاسفانه مدیر ارشد سازمان واقعا به این امر اعتقاد دارد، اما شما به عنوان مدیر تازه کار باید بدانید با پافشارى و اصرار بر کمال گرایى در رسیدن به اهداف خود، با شکست مواجه مى‏شوید و با این انتظار از کارمندان، برخى از آنها چنان در مورد ارتکاب اشتباه، نکته سنج مى‏شوند که سرعت کار خود را تا حداقل کاهش مى‏دهند تا مبادا خطایى از آنها سربزند. در نتیجه، عملکرد به حداقل مى‏رسد (و در مراکز تولیدى باید گفت که تولید سیر نزولى طى مى‏کند). هرگز فراموش نکنید که برخوردارى از تولید صددرصد با پنج اشتباه، خیلى بهتر از تولید بیست درصد با یک اشتباه است. زیان دیگر ناشى از کمال گرایى این است که همه از شما مدیر تازه کار متنفر مى‏شوند و زیردستان به این اعتقاد مى‏رسند که جلب رضایت شما غیر ممکن و امرى محال است. اگر به این شیوه (کمال گرایى) ادامه دهید،زیردستان بیشتر در اعتقاد خود مطمئن و پابرجا مى‏شوند.شما مى‏دانید که استانداردها و معیارهاى قابل قبول، براى عملکرد زیردستان، چه هستند و کسى نمى‏تواند شما را براى تلاش جهت بهتر شدن کار، سرزنش کند، اما اگر کارکنانتان را در تصمیم‏گیرى در مورد چگونگى بهبود عملکرد دخیل کنید، موفقیت بیشترى کسب خواهید کرد. به عبارت دیگر، اگر زیردستانتان، خود طرحى را براى بهبود کار پیشنهاد کنند و به تصویب شما برسانند، مطمئنا شانس بیشترى براى دستیابى به هدف خود خواهید داشت. همچنین مى‏توانید در حیطه کارى خود به ایجاد اعتماد بپردازید، اما اطمینان حاصل کنید که ایجاد اعتماد در جهت جهت اهداف شرکت باشد.
---------------------------------------------------------------------------------

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۳۹
فطرس صبا

توصیه به عفو زیردستان


 

معصومین(علیهم السلام) افزون بر آن که با دیگران و به خصوص با زیردستان مدارا می کردند، مردم را نیز به این کار سفارش می نمودند. شخصی از بد رفتاری خدمتکارانش نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شکایت کرد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: آنها را عفو کن تا اصلاح شوند. آن مرد گفت: ای فرستاده خدا(صلی الله علیه وآله)! آنها در بی ادبی یکسان نیستند. حضرت دوباره فرمود: آنها را ببخش و نسبت به آنها گذشت داشته باش. آن مرد چنین کرد.(18)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: آیا شما را از بدترین مردم آگاه سازم؟ گفتند: بله، یا رسول الله(صلی الله علیه وآله) فرمود: بدترین مردم کسانی هستند که تنها به سفر می روند، هدیه را نمی پذیرند و زیردستان خود را آزار می دهند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۲۵
فطرس صبا
چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۳۸ ق.ظ

مدیریت کارکنان نامتعارف



ارزش یک سازمان به دارایی های آن وابسته است و هیچ سرمایه ای بالاتر از نیروی انسانی نمی باشد. در حقیقیت چگونگی استخدام و مدیریت کارکنان در یک شرکت، نکته مهمی است که برنده ها را از بازنده ها، و مدیران را از دنباله رو ها، متمایز میسازد. با وجود ارزش آشکار نیروی انسانی، باز هم جمع کثیری از مدیران توانایی درک این مطلب، که انسانها سرمایه های بیجانی نبوده و نیازمند مراقبت، هدایت و رهبری هستند، را ندارند. در این وضعیت کارفرما باید قادر باشد تا کارکنانی که کمی با سایرین فرق دارند را در جایگاه مناسب خودشان قرار دهد، تا منجر به بروز مشکل نشوند. اغلب افرادی که از نظر مهارت و توانایی های انجام کار حرف اول و آخر را در سازمان ها میزنند، کارهای خود را مستقیم و بی پرده انجام داده و معمولا باعث به وجود آمدن ناراحتی برای سایرین (وایجاد تنش در سازمان) می شوند. یک مدیر موفق کسی است که بتواند با هشیاری کامل این افراد نا متعارف و غیر عادی را رهبری و هدایت نماید. افراد نامتعارف در کار و تجارت را می توان به افراد مشابه در ورزش تشیبه نمود. هم در ورزش و هم در عرصه کار و تجارت باید به صندلی خود تکیه دهیم و لذت ببریم، البته تا موقعی که کار نادرستی از این افراد نا متعارف سر نزده باشد. مدیریت شاغلین و به ویژه کارکنان نامتعارف به اندازه مدیریت یک سوپر استار راک دشوار است. به همان حالتی که مدیر یک خواننده باید با او به مهربانی رفتار کرده و مراقبش باشد (چرا که او برایش خیلی با ارزش است) کارخانه ای که از این نوع کارکمندان دارد نیز باید با توجه کامل به مدیریت و هدایت انها بپردازد. اغلب هدایت این گونه این افراد ارتباط مستقیمی با هدایت منیت های انها دارد.
منیت ها به زمین فرود می آیند

هر کسی دارای میزانی خودپرستی و منیت می باشد. اما پیش از اینکه بخواهیم به این مطلب بپردازیم، باید به این نکته اشاره داشت که تواضع و فروتنی در انسان ها خیلی بیشتر از منیت هایشان است. در حالی که یک کارخانه در فکر اداره کردن متعادل و متوازن کارکنان خود است، برای شما نیز نباید هیچ چیز مهم تری از کنترل شخصیت خودتان وجود داشته باشد. در دنیای کاری همانند قرارهای ملاقات اگر بتوانید بدون خودخواهی، اعتماد به نفس خود را به فرد مقابل نشان دهید به راحتی می توانید ارتباطات گسترده ای برقرار کنید، با افراد با نفوذ دمخور شوید، حسابی پول در بیاورید، و در جایگاهی قرار بگیرید که چیزی جز موفقیت در انتظارتان نباشد. باید توجه داشته باشید که نشان دادن فروتنی و تواضع بیش از حد، شما را تبدیل به فردی می کند که دیگران به راحتی از او سوء استفاده می کنند.

جمع دو نفره، شلوغ است

زمانی که نوبت به منیت ها و استعداد های موجود در یک کارخانه می رسد، دو شعبه هستند که مورد توجه قرار می گیرند: بخش سرمایه گذاری و بازاریابی. باید همواره توجه داشت که تفاوت هایی جزئی میان این دو مقوله وجود دارد. بر شمردن برخی تفاوت ها و شباهت هایی که سرمایه گذاری وبازیابی با هم دارند، می تواند به شما کمک کند تا در شغل خود فرد موفق تری شوید. هر دوی این موارد به شما گزینه های شغلی پر سودی را ارئه می کنند. این امر غیر طبیعی نیست که یکی از سرمایه گذاران سطح بالای شرکت درامد بالاتری از رییس شرکت داشته باشد. و زمانیکه اعداد و ارقام دست کاری می شوند کاملا عادی است که سرمایه گذاران به دنبال توضیح از هیئت مدیره باشند. امکان بروز چنین مسئله ای در بخش بازاریابی نیز وجود دارد. در هر دو مسیر امکان بروز پسرفت وجود دارد و هر دو راه به طور ذاتی سرشار از ریسک های بیشماری می باشند. به دلیل وجود ریسک بالا، سرمایه گذاران و بازاریاب ها ترجیح می دهند قدری نامتعارف عمل کنند. اما زمانی که نوبت به بروز دادن رفتار نامتعارف می رسد تفاوت های بسیار زیادی آشکار می شود.
مقایسه ذاتی دو مقوله

کار و تجارت مملو از اعداد و ارقام است؛ بله، اما بسیاری از تصمیم هایی که منجر به پایین آمدن قیمت ها می شود بدون فکر گرفته می شود. همین امر تفاوت میان سرمایه گذار و بازاریاب را مشخص می کند.تصمیمات بزرگی که در خود استراتژی هایی را نیز جای می دهند، از یک غریزه ذاتی که وابسته به نوعی نظام خاص احساسی در خود فرد است، نشات می گیرند. و همانطور که می دانید تصمیمات کم اهمیت تر باید بر اساس چهار چوب های منظم و از روی نظام خاص آموزش داده شده، اتخاذ شوند. این قوانین هم در بخش سرمایه گذاری و هم در قسمت بازاریابی کاربرد دارند. بدون توجه به شباهت ها باید اذعان داشت که سرمایه گذاران به طور طبیعی ترجیح می دهند از نظام های آموزش داده شده و چهاچوب های منظم پیروی کنند. بازاریاب ها نیز تا حدی از این روند بهره می برند، اما بیشتر حرف هایی که می زنند و کارهایی که انجام می دهند، برگرفته از احساساتشان می باشد. یک فروشنده نمونه کوچکی از یک بازاریاب است. او می تواند تمام اعداد و ارقام موجود بر روی زمین را در نظر خریدار بیاورد و بعد تمام مزایای انرا در جنس خود جمع کند و عاقبت نیز کالای خود را بر اساس احساسی که به وجود آورده به فروش برساند. از سوی دیگر یک انبار دار ( نمونه ای از سرمایه دار) باید احساسات را کنار بگذارد و حقیقت را ببیند. او می تواند شرکت هایی که با آنها کار می کند را دوست بدارد اما زمانی که آمار و ارقام به او می گویند که کالا ها باید فروخته شوند، هیچ احساسی در این امر کارگر نخواهد بود و او باید مطابق با کارشناسی های انجام شده پیش رود.

آمیزه ای از هر دو

در آخر به نظر می رسد که موفقیت از آن کسانی است که می توانند هر دو نوع روند فکری خود را به درستی مدیریت کنند. در زندگی زیاد مهم نیست که ببینید دیگران از کارهای شما چگونه نتیجه گیری می کنند. زمانی که فکر می کنید باید به کسی کمک کنید، از احساستان کمک گرفته و او را به سمت مسیر مناسب هدایت کنید؛ اما زمانیکه از نظر منطقی از تصمیم گیری عاجز می شوید، بهتر است به اعداد و ارقام رجوع کنید.
----------------------------------------------------

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۳۸
فطرس صبا
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۲۶
فطرس صبا
سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۵۱ ق.ظ

پنج توپ

فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید.

جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند.

آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای که از هم پاشید دیگر جمع نمیشود،‌ سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۵۱
فطرس صبا